بنی امیه در رعایت این حق بزرگ، مخالفت و کاملا بر عکس عمل کردند؛ خون اهل بیت علیهم السلام را ریختند، زنان و کودکان آنها را اسیر وخانههای آنان را خراب کردند. شرف و فضیلت آنان را انکار و فحاشی و لعن اهل بیت را مباح دانستند
علامه عبد الرؤوف مناوی، دانشمند نامدار اهل سنت، در باره حرمتی شکنی اهل بیت علیهم السلام توسط بنی امیه، مینویسد:
(إنی تارک فیکم) بعد وفاتی (خلیفتین) زاد فی روایه أحدهما أکبر من الآخر وفی روایه بدل خلیفتین ثقلین سماهما به لعظم شأنهما (کتاب الله) القرآن (حبل) أی هو حبل (ممدود ما بین السماء والأرض) قیل أراد به عهده وقیل السبب الموصل إلى رضاه (وعترتی) بمثناه فوقیه (أهل بیتی)
تفصیل بعد إجمال بدلا أو بیانا وهم أصحاب الکساء الذین أذهب الله عنهم الرجس وطهرهم تطهیرا وقیل من حرمت علیه الزکاه ورجحه القرطبی یعنی إن ائتمرتم بأوامر کتابه وانتهیتم بنواهیه واهتدیتم بهدی عترتی واقتدیتم بسیرتهم اهتدیتم فلم تضلوا
قال القرطبی : وهذه الوصیه وهذا التأکید العظیم یقتضی وجوب احترام أهله وإبرارهم وتوقیرهم ومحبتهم وجوب الفروض المؤکده التی لا عذر لأحد فی التخلف عنها هذا مع ما علم من خصوصیتهم بالنبی صلى الله علیه وعلى آله وسلم وبأنهم جزء منه فإنهم أصوله التی نشأ عنها وفروعه التی نشأوا عنه کما قال : (فاطمه بضعه منی)
ومع ذلک فقابل بنو أمیه عظیم هذه الحقوق بالمخالفه والعقوق فسفکوا من أهل البیت دماءهم وسبوا نساءهم وأسروا صغارهم وخربوا دیارهم وجحدوا شرفهم وفضلهم واستباحوا سبهم ولعنهم فخالفوا المصطفى فی وصیته وقابلوه بنقیض مقصوده وأمنیته فواخجلهم إذا وقفوا بین یدیه ویا فضیحتهم یوم یعرضون علیه.
فیض القدیر، ج۳، ص۱۴ و ۱۵.
پیامبر فرمود:
من در میان شما برای بعد از وفات خودم ، دو جانشین میگذارم. در روایت احمد آمده است که یکی از آنها بزرگتر از دیگری است . و در روایت دیگر به جای «خلیفتین» ، «ثقلین» آمده است. آن دو به خاطر مقام بلندشان«ثقل» نامیده شدهاند.
مقصود از کتاب خدا قرآن است. او ریسمانی است بین آسمان و زمین. گفته شده است که مقصود از “حبل” وصیت او است . و گفته شده که مقصود ریسمانی است که او را به رضایت خداوند میرساند.
و جانشین دیگر من، عترت و اهل بیت من است.
مقصود از اهل بیت، اصحاب کساء هستند، همان ها که خداوند آنها را از هر گونه رجس و پلیدی پاک و پاکیزه کرده است. برخی گفتهاند که مقصود از آنها کسانی هستند که صدقه بر آنها حرام است، قرطبی آن را ترجیح داده است.
مقصود از روایت این است که اگر به دستورات قرآن، عمل و از نواهی آن پرهیز کنید و همچنین به هدایت اهل بیت من هدایت شوید، به سیره آنها اقتدا کنید، هدایت میشوید و گمراه نمیشوید.
قرطبی گفته : این وصیت و تأکید عظیم ، اقتضاء میکند که احترام اهل بیت واجب باشد. همچنین نیکی، احترام و محبت به آنها واجب و فرض مؤکد است که هیچ کس بهانهای برای تخلف از آن ندارد.
علاوه بر این، میدانیم که آنها چه نسبتی با پیامبر صلی الله علیه وآله دارند، آنها جزئی از پیامبر هستند؛ آنها ریشهها و شاخههایی هستند که از وجود آن حضرت رشد کردهاند؛ زیرا پیامبر فرموده: فاطمه پاره تن من است .
با این همه، بنی امیه در رعایت این حق بزرگ، مخالفت و کاملا بر عکس عمل کردند؛ خون اهل بیت علیهم السلام را ریختند، زنان و کودکان آنها را اسیر وخانههای آنان را خراب کردند. شرف و فضیلت آنان را انکار و فحاشی و لعن اهل بیت را مباح دانستند.
پس با سفارش حضرت مصطفی صلی الله علیه وآله مخالفت و با آن مقابله کردند و ضد مقصود و آرزوی پیامبر را عمل کردند.
چه قدر شرمنده خواهند شد در آن هنگام که روبروی رسول خدا صلی الله علیه وآله بإیستند و چه رسوایی است برای روزی که بر آن حضرت وارد شوند.
اللهم العن أول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذلک.
با سلام خدمت شما استاد گرامی من از مطالب شما در گوگل پلاس استفاده می کنم راضی باشید
سلام علیکم
باعث افتخار بنده است .
موفق و سربلند باشید
یاعلی